الگوی دوجی پایهبلند چیست؟
دوجی پایهبلند یک الگوی تک-کندلی است که در آن، یک سایهی فوقانی بلند، یک سایهی تحتانی بلند، و یک بدنهی بسیار کوچک وجود دارد. بدنهای که تقریبا وجود ندارد به همراه کشیدگی کندل به این الگو کمک میکند تا روی نمودار قیمت بهراحتی تشخیص داده شود. این الگو خنثی است و بیانگر بلاتکلیفی بازار و عدم قطعیت دربارهی جهت آیندهی حرکت قیمت است.
الگوی دوجی پایهبلند چهچیزی به شما میگوید؟
دوجی پایهبلند بعنوان یک الگوی شمعی بیانگر یک وضعیت "تعادل در بازار" است؛ که نه خریدارها و نه فروشندهها کنترل حرکت قیمت را دست ندارند. این قضیه مخصوصا زمانی صدق میکند که قیمتهای اوپن و کلوز در نزدیکی نقطهی میانی محدودهی کندل نیستند، که این باعث میشود طول بالایی و پایینی سایهها تقریبا برابر باشند.
با این توضیح، زمانی که این الگو در یک روند غالب (در سقف یک روند صعودی یا در کف یک روند نزولی) ظاهر میشود، میتواند نوید یک برگشت روند بالقوه باشد. دلیلش این که در شرایط رونددار بازار، ممکن است شخص بطور کلی انتظار داشته باشد که یکی از طرفین بر پرایساکشن مسلط شود (خریدارها در روندهای صعودی و فروشندهها در روندهای نزولی). هرچند، با ظهور دوجی پایهبلند، یک بلاتکلیفی موقت مشاهده میشود.
نکتهی تخصصی: دوجی پایهبلند بعنوان یک الگوی شمعی خنثی لزوما یا قطعا به یک برگشت روند بالقوه اشاره ندارد. بنابراین، توصیهی ما این است که صبر کنید تا کندل بعدی بعنوان یک تاییدیه برای یک برگشت قیمت بالقوه یا صرفا ادامهی روند غالب فعلی عمل کند. این نکته را در مثالهای بخش زیر با جزییات به بحث و توضیح میگذاریم.
الگوی دوجی پایهبلند را چطور تشخیص دهیم؟
در اینجا پنج ویژگی اصلی یک الگوی کندلی پایهبلند در یک نمودار قیمت ارائه شده است:
- موقعیت مکانی روی نمودار: این الگوی شمعی بایستی طی یک حرکت رونددار در بازار ظاهر شود (یا در سقف یک روند صعودی یا در کف یک روند نزولی)، تا نشانگر بلاتکلیفی بالقوه در بازار یا یک برگشت روند احتمالی باشد. نکته: اگر دوجی پایهبلند در یک بازار بدون-روند (ساید) ظاهر شود، فاقد اعتبار است، چرا که تمایلات بازار آن لحظه بلاتکلیف است و هیچ روند فعالی وجود ندارد که تغییر جهت دهد.
- سایههای کندل: هم سایههای (فیتیلههای) بالایی و هم پایینی بایستی نسبتا بلند باشند. نکته: این نشانهی حرکت قیمتی چشمگیر (نوسانات زیاد) و درگیری بین خریدارها و فروشندهها در طول آن جلسهی معاملاتی بخصوص است.
- بدنهی کندل: بدنهی واقعی بایستی بهشدت کوچک و حتی وجود نداشته باشد، چرا که این نشاندهندهی قیمتهای اوپن و کلوز عینا یا تقریبا یکسان است.
- رنگ کندل: رنگ مهم نیست. با این حال، بسته به قیمتهای اوپن و کلوز، ممکن است به این صورت ظاهر شود: الف) خاکستری: درصورتیکه قیمتهای اوپن و کلوز عینا یکسان باشند،
- ب) سبز یا سفید: درصورتیکه قیمت کلوز اندکی بالاتر از قیمت اوپن باشد،
- ج) قرمز یا مشکی: درصورتیکه قیمت کلوز اندکی پایینتر از قیمت اوپن باشد.
- محدودهی کندل: محدودهی کندل بایستی نسبتا کشیده باشد، تا ظاهرش را روی نمودار کاملا مشخص کند.
اهمیت الگوی دوجی پایهبلند
دوجی پایهبلند میتواند نکات عمیقی دربارهی فعلوانفعالات کنونی بازار و پرایساکشن ارائه کند؛ حتی در مواقعی که با سایر الگوهای شمعی مقایسه شود (مخصوصا سایر اَشکال دوجی). برای نمونه، یک کندل دوجی استاندارد با سایههای فوقانی و تحتانی بسیار کوتاهتر (با اینکه آن هم یک کندل خنثی است)، معمولا فقط نشانهی یک "وقفه" یا حتی کاهش تمایلات از سوی تمامی فعالان بازار است.
در سمت مقابل، حتی بدون بررسی حجم معاملات، دوجی پایهبلند نشاندهندهی میزان زیادی از نوسان در طول جلسهی معاملاتی است. این نشان میدهد در عین حال که یک بلاتکلیفی در پایان دورهی معاملاتی رخ میدهد (مشابه دوجی استاندارد)، افزایش سطح تمایلات از سوی هم خریدارها و هم فروشندهها وجود داشته است (کمااینکه با نوسانات قابلتوجه قیمتی در هر دو سمت اثبات شده است). بنابراین، فارغ از اینکه این الگو به یک برگشت روند منجر شود یا ادامهی روند، سطح خالص نوسانات نشانهی یک حرکت انفجاری احتمالی در یکی از جهات است.
الگوی شمعی دوجی پایهبلند قرمز نشانهی چیست؟
کندل دوجی پایهبلند قرمز نشان میدهد که قیمت کلوز الگو اندکی پایینتر از قیمت اوپن است. با این حال، همانطور که پیشتر ذکر شد، رنگ دوجی پایهبلند مهم نیست. بنابراین، یک دوجی پایهبلند قرمز ذاتا نزولی نیست. درواقع، اینکه دوجی پایهبلند معرف یک الگوی نزولی باشد یا صعودی، تماما به موقعیت مکانی آن روی نمودار و کندل بعدی بستگی دارد.
بطور کلی، این الگو در دو سناریوی بازار "نزولی" تلقی میشود:
- بعنوان یک سیگنال برگشت روند نزولی: زمانی که الگو (فارغ از رنگ) در سقف یک روند صعودی ظاهر شود و در پی آن یک کندل نزولی بیاید که پایینتر از کف دوجی پایهبلند کلوز کند.
- بعنوان یک سیگنال ادامهی روند نزولی: زمانی که الگو (فارغ از رنگ) در کف یک روند نزولی ظاهر شود و در پی آن یک کندل نزولی بیاید که پایینتر از کف دوجی پایهبلند کلوز کند.
الگوی شمعی دوجی پایهبلند سبز نشانهی چیست؟
کندل دوجی پایهبلند سبز نشان میدهد که قیمت کلوز الگو اندکی بالاتر از قیمت اوپن است. همانند همتای خود (دوجی پایهبلند قرمز)، رنگ سبز اساسا به معنی صعودیبودن الگو نیست. در عوض، اینکه دوجی پایهبلند بیانگر یک الگوی صعودی باشد یا نزولی، بطور کامل به موقعیت مکانیش روی نمودار و کندل بعدی بستگی دارد که به جهت احتمالی آن اعتبار میبخشد.
در کل، این الگو در دو سناریوی بازار "صعودی" تلقی میشود:
- بعنوان یک سیگنال برگشت روند صعودی: زمانی که الگو (فارغ از رنگ) در کف یک روند نزولی ظاهر شود و در پی آن یک کندل صعودی بیاید که بالاتر از سقف دوجی پایهبلند کلوز کند.
- بعنوان یک سیگنال ادامهی روند صعودی: زمانی که الگو (فارغ از رنگ) در سقف یک روند صعودی ظاهر شود و در پی آن یک کندل صعودی بیاید که بالاتر از سقف دوجی پایهبلند کلوز کند.
مثالهای الگوی شمعی دوجی پایهبلند
در ادامه پنج مثال متمایز از تشکیل دوجی پایهبلند بر روی نمودار آمده است:
مثال 1: سناریوی برگشت روند نزولی (روند صعودی به روند نزولی)
این مثال اول نشان میدهد که چطور دوجی پایهبلند میتواند در سقف یک روند صعودی غالب ظاهر شود و به یک برگشت روند نزولی اشاره کند. همانطور که نشان داده است، یک حرکت قیمتی قدرتمند به طرف بالا وجود داشته است. سپس، دوجی پایهبلند در سقف ظاهر شده و پیش از آنکه درنهایت در نزدیکی سطح قیمت بازگشایی خودش کلوز کند، یک سقف جدید ایجاد کرده است (همانطور که با سایهی فوقانی بلند نشان داده شده است).
علیرغم این، در عین حال که سایهی فوقانی کشیده ممکن است بیانگر یک سطح مقاومتی احتمالی در این شرایط بازار باشد، دوجی پایهبلند بهتنهایی یک نشانهی قدرتمند از یک برگشت روند نزولی ارائه نمیکند. به همین دلیل است که ما توصیه میکنیم منتظر کندل بعدی بمانید، چرا که در این سناریو، یک کندل نزولی کشیده را مشاهده میکنیم که در زیر کف این الگوی شمعی کلوز میکند و تایید میکند که فروشندهها کنترل پرایساکشن را به دست گرفتهاند و مومنتوم نزولی قیمت که در ادامه ایجاد شده را فعال کردهاند.
مثال 2: سناریوی تداوم روند صعودی (روند صعودی ادامه مییابد)
مشابه مثال اول، این سناریوی دوم پیدایش دوجی پایهبلند بعد یک حرکت صعودی ممتد قیمت را بر روی یک نمودار شمعی نشان میدهد. هرچند، بجای اینکه مانند مثال اول به یک برگشت روند منجر شود، دوجی پایهبلند در این مثال صرفا به ادامهی روند صعودی موجود منتهی شده است. این امر بر ماهیت "خنثی" این الگوی شمعی صحه میگذارد، چرا که بهتنهایی قادر نیست جهت آتی احتمالی را پیشبینی کند (برخلاف سایر الگوی شمعی که صراحتا بعنوان "صعودی" یا "نزولی" شناخته میشوند).
در عوض، همانند مثال اول، این کندل بعدی است که جهتگیری تمایلات بازار را نشان میدهد (که تحرک قیمتی بعدی احتمالا دنبال خواهد کرد). در این مثال، دوجی پایهبلند یک کندل صعودی به دنبال داشته که بالاتر از سایهی بلند فوقانی الگو کلوز میکند و نشانهی این است که روند صعودی موجود احتمالا ادامه پیدا میکند (و عملا همین اتفاق افتاده است).
مثال 3: سناریوی برگشت روند صعودی
برخلاف مثال اول و دوم، این مثال سوم نشان میدهد که دوجی پایهبلند چطور میتواند در کف یک حرکت قیمتی نزولی ممتد نیز ظاهر شود. در این سناریو شاهد هستیم که یک روند نزولی غالب به شکلگیری دوجی پایهبلند منجر میشود (حتی همانطور که با سایهی تحتانی نشان داده شده، یک کف جدید نیز میسازد).
تکرار میکنم، توصیه نمیشود که تنها بر اساس این الگوی خنثی "حدس بزنید" که آیا به یک برگشت روند صعودی بالقوه منجر خواهد شد یا صرفا به یک وقفهی موقت. با این توضیح، دوجی پایهبلند بلافاصله یک کندل صعودی در پی داشته که بالاتر از سایهی فوقانی الگو کلوز کرده، که علنا نشانهی یک برگشت روند صعودی بالقوه است (که در این مثال اتفاق افتاده است).
مثال 4: سناریوی تداوم روند نزولی (روند نزولی ادامه مییابد)
مشابه مثال سوم، این سناریوی چهارم یک تحرک قیمتی نزولی ممتد را نشان میدهد که به شکلگیری دوجی پایهبلند منجر میشود. هرچند، برخلاف مثال سوم که یک برگشت روند صعودی به دنبال داشت، این الگو یک کندل نزولی در پی داشته که در زیر سایهی تحتانی کلوز کرده و نشانهی ادامهی روند احتمالیِ روند نزولی غالب است. در عمل نیز همین اتفاق افتاده، چرا که درنهایت روند نزولی ادامه پیدا کرده است.
هم در این سناریو و هم در سه مثال قبلی مشاهده میکنیم که چطور کندل دوم "بلاتکلیفی" بین خریدارها و فروشندهها را با حرکت قاطعانه در یک جهت بطور موثر درهم میشکند.
نکته: با در نظر داشتن این چهار سناریو ممکن است برایتان سوال شود که "اگر کندل بعدی موفق به شکستن سایهی فوقانی یا تحتانی نشود چطور؟" خب، در این حالت، جهت آتی قیمت احتمالا نامشخص میمانَد تا پرایساکشن بالاخره سایهی فوقانی یا تحتانی را بشکند. بنابراین، ما بطور کلی تریدکردن تحت چنین شرایط بازاری را توصیه نمیکنیم، مگر آنکه یک تاییدیه از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال (مانند واگرایی آراسآی، شکستن یک میانگین متحرک کلیدی، یا غیره) دریافت کنید یک تداعیگر یک جهتگیری صعودی یا نزولی باشد.
مثال 5: سناریوی بدون روند (حرکت ساید)
در نهایت، باید به شرایطی از بازار نیز اشاره کنیم که استفاده از الگوی دوجی پایهبلند در آنها توصیه نمیشود (در طول شرایط بازاری بدون روند یا حرکت ساید). اول از همه، پیدایش یک دوجی پایهبلند تحت چنین شرایط بازاری در آن لحظه معتبر تلقی نمیشود، چرا که تمایلات بازار در آن لحظه نامشخص است و هیچ روند فعالی وجود ندارد که بخواهد تغییر جهت دهد یا ادامه پیدا کند.
علاوهبر این، در چنین شرایطی از بازار شما احتمالا با الگوهای شمعی خنثی متعددی مواجه میشوید، که همانطور که در تصویر بالا نشان داده شده است، بهوفور و در مکانهای ظاهرا تصادفی ظاهر میشوند؛ که این الگوها را در شرایط بازار، هم غیرقابل اعتماد و و هم بیاهمیت میسازد. هرچند، اگر خطوط افقی برای ایجاد حمایت یا مقاومت رسم کنید، این مکانها تصادفی نیستند. کندلهای دوجی پایهبلند معمولا در نزدیکی سطوح افقی حمایت یا مقاومت ظاهر میشوند.
استراتژیهای ترید الگوی دوجی پایهبلند
در اینجا چند استراتژیهای معاملاتی مهم داریم که روی برگشت روندهای بالقوه متمرکز هستند و میتوانند با الگوی شمعی دوجی پایهبلند ترکیب شوند:
ترید دوجی پایهبلند در نزدیکی سطح حمایت و مقاومت
شما میتوانید دوجی پایهبلند را در تحلیل جامع خود از ساختار بازار ادغام کنید. این استراتژی متکی به یک درک واضح از سطوح قیمتی کلیدی است (نواحی ساختاری حمایت و مقاومت) تا نحوهی پیشروی پرایساکشن بعد از ظهور دوجی پایهبلند را پیشبینی کند.
برای توضیح، ابتدا خطوط افقی حمایت یا مقاومتی را رسم کنید که دارای بیشترین تعداد نقاط برخورد با سایههای کندلها هستند. در تصویر فوق، سطح ساختاری بالا حمایت سابق بوده، که شکسته شده، سپس بعنوان حمایت آتی عمل کرده است.
در پایینتر، یک خط افقی حمایت دیگر قیمت را در بر گرفته؛ تا زمانی که قیمت با گپ منفی باز شده و یک دوجی پایهبلند به وجود آورده است. در نتیجه، میتوانیم پیش از تشکیل الگوی شمعی دوجی پایهبلند، یک روند نزولی ایجادشده را مشاهده کنیم. از آنجایی که دوجی پایهبلند یک الگوی شمعی خنثی است، درست نیست که مبنای تصمیم معاملاتی خود را صرفا روی این الگو قرار دهید، چرا که لزوما نشانهی یک جهتگیری صعودی یا نزولی نیست.
با این توضیح، فرض کنید که در حال بررسی یک برگشت روند بالقوه و احتمالی در پی این الگو هستیم. در این حالت، حتما بایستی منتظر یک کندل صعودی احتمالی برای تایید برگشت روند بمانیم. ضمنا، آن کندل تاییدی نباید فقط بالاتر از سقف دوجی پایهبلند (حداقل شرط) کلوز کند، بلکه قیمت حتما باید نزدیکترین سطح مقاومتی را بشکند و در بالای آن کلوز کند (که در این مثال میشود سطح حمایتی سابق) تا نشانهی آشکار کنترل صعودی پرایساکشن باشد.
در مجموع، کندل بعدی این مقاومت را با موفقیت میشکند و احتمال آغاز یک برگشت روند صعودی را به طرز چشمگیری افزایش میدهد. در سوی مقابل، اگر قیمت کندل بعدی به زیر کف دوجی پایهبلند سقوط کند، در آن صورت روند نزولی فعلی احتمالا ادامه پیدا خواهد کرد (عملا این ستاپ معاملاتی را نامعتبر میسازد).
- نقطهی ورود: چند تیک بالاتر از نزدیکترین سطح مقاومتی (کندل بعدی باید ابتدا در بالای این سطح کلوز کند تا برگشت روند صعودی را تایید کند).
- نقطهی حد ضرر: حد ضرر خود را چند تیک پایینتر از نزدیکترین سطح مقاومتی قرار دهید.
- سطح حد سود (TP): حد سود خود را چند تیک پایینتر از نزدیکترین سطح حمایتی ساختاری مهم قرار دهید، که در این مثال میشود سطح حمایتی کلیدی سابق این روند نزولی (که اگر پرایساکشن متعاقب در پی دوجی پایهبلند نزدیکترین سطح مقاومتی را مانند تصویر بالا بشکند، بعنوان یک ناحیهی مقاومتی کلیدی بالقوه عمل میکند).
- نسبت ریسکبهریوارد: نسبت ریسکبهریوارد بایستی حداقل 1:1 باشد. ما کلا در هیچ شرایط معاملاتی، گرفتنِ تریدهایی با نسبتی کمتر از این را توصیه نمیکنیم. هرچه نسبت ریوارد بالقوه به ریسک بیشتر باشد بهتر است. با این حال، حتما مطمئن شوید که در هنگام قراردهی حد سود و حد ضرر خود بجای مقادیر بزرگ و تصنعی، از یک رویکرد بیطرفانه استفاده کنید.
ترید دوجی پایهبلند با میانگین متحرکها
یکی از موثرترین اندیکاتورهای تکنیکال برای استفاده، میانگین متحرکها (MAs) هستند، مخصوصا آنهایی که با پرایساکشنی که به آن داراییِ بخصوص "احترام" میگذارد، بهدرستی هماهنگ هستند. دلیلش این است که در مقایسه با سایر اندیکاتورهای تکنیکال، میتوان ادعا کرد که میانگین متحرکها رایجترین و پرکاربردترین ابزار تحلیل تکنیکال هم در بین سرمایهگذاران حقوقی و هم خرد هستند، که این ویژگی، اثربخشی کلی آنها در یک نمودار شمعی را افزایش میدهد.
برای توضیح، میتوانیم یک روند صعودی ممتد را پیش از شکلگیری دوجی پایهبلند مشاهده کنیم (که یک سایهی فوقانی بلند دارد که نمایانگر سقف قیمتی جدید است). همچنین همانطور که با رنگ زرد مشخص شده است، میتوانیم مشاهده کنیم که چطور قیمت با جهشهای مداوم به بالای خط میانگین متحرک، به این میانگین متحرک نماییِ بخصوص (9 EMA) "احترام" میگذارد و بدین ترتیب 9 EMA را بعنوان یک سطح حمایتی پویای کلیدی ثبت میکند. بنابراین، اگر به دنبال یک برگشت روند بالقوه باشیم (که به ما امکان گرفتنِ یک پوزیشن شورت بدهد) که شاید پس از دوجی پایهبلند رخ دهد، شرط اصلی این خواهد بود که قیمت کندل بعدی، این میانگین متحرک را بشکند. در غیر اینصورت، اگر کندل بعدی به هر دلیلی در زیر این میانگین متحرک کلوز نکند، روند فعلی احتمالا حفظ خواهد شد.
- نقطهی ورود: چند تیک پایینتر از 9 EMA (قیمت باید ابتدا در زیر این سطح حمایتی پویا کلوز کند).
- نقطهی حد ضرر: حد ضرر خود را چند تیک بالاتر از 9 EMA قرار دهید.
- سطح حد سود (TP): حد سود خود را چند تیک بالاتر از نزدیکترین سطح ساختاری کلیدی قرار دهید.
- حدضرر پویا: زمانی که داخل ترید هستید، درصورت کلوز قیمت در بالای 9 EMA قبل از زدن حد سودتان بفروشید، چرا که این اتفاق احتمالا نشانهی شروع مجدد یک مومنتوم صعودی است.
- نسبت ریسکبهریوارد: نسبت ریسکبهریوارد بایستی حداقل 1:1 باشد. ما کلا در هیچ شرایط معاملاتی، گرفتنِ تریدهایی با نسبتی کمتر از این را توصیه نمیکنیم.
ترید دوجی پایهبلند بعنوان یک سیگنال برگشت روند صعودی
دوجی پایهبلند بعنوان یک الگوی تک-کندلی قابلیت ارتقا یافتن به الگوهای شمعی قاطعتر را دارد (یک الگوی بازگشتی صعودی یا نزولی). برای توضیح، میتوانیم پیش از پیدایش دوجی پایهبلند در کف روند، یک روند نزولی ایجادشده را ببینیم. در حقیقت، کندلِ قبل از الگو که یک گپ منفی را نشان میدهد (جایی که قیمت در بازگشایی دچار افت چشمگیری شده)، بیانگر یک جو بهشدت خرسی است. هرچند، بعد از ظهور دوجی پایهبلند، بلافاصله یک کندل صعودی در پی داشته، که یک الگوی ستارهی صبحگاهی را شکل میدهد و نشانهی یک تغییر 180-درجهی کامل به سوی تمایلات صعودی و یک برگشت روند صعودی بالقوه است.
- نقطه ورود: چند تیک بالاتر از سقف کندل صعودیِ الگوی ستارهی صبحگاهی.
- نقطهی حد ضرر: حد ضرر خود را چند تیک پایینتر از کف کندل صعودیِ الگوی ستارهی صبحگاهی بگذارید.
- سطح حد سود (TP): حد سود خود را درست چند تیک پایینتر از نزدیکترین سطح ساختاری مهم قرار دهید، که در این مثال میشود سطح حمایتیِ سابق روند نزولی (که اکنون بعنوان یک ناحیهی مقاومتیِ کلیدی بالقوه عمل میکند (البته به شرط محققشدن الگوی ستارهی صبحگاهی)).
- نسبت ریسکبهریوارد: نسبت ریسکبهریوارد بایستی حداقل 1:1 باشد. ما کلا در هیچ شرایط معاملاتی، گرفتنِ تریدهایی با نسبتی کمتر از این را توصیه نمیکنیم.
ترید دوجی پایهبلند بعنوان یک سیگنال بازگشتی نزولی
مشابه استراتژی معاملاتی سوم که در آن دوجی پایهبلند طی یک روند نزولی به یک الگوی شمعی بازگشتی صعودی انجامید، این الگو میتواند طی یک روند صعودی نیز به یک سیگنال برگشت روند بالقوه ختم شود. برای توضیح، میتوانیم یک حرکت قیمتی صعودی قدرتمند را مشاهده کنیم که به تشکیل دوجی پایهبلند منجر میشود، که یک سقف قیمتی جدید برای روند موجود میسازد.
سپس، یک کندل نزولی با سایههایی در پی داشته که با سایههای فوقانی بلند دوجی پایهبلند هماندازه بودهاند. این دو کندل با یکدیگر یک الگوی شمعی جدید یعنی انبرک سقف را شکل دادهاند، که مشخصهی آن سقفهای تقریبا برابر است و یک الگوی بازگشتی نزولی تلقی میشود. با این توضیح، این الگوی جدیدا تشکیلشده، فرصتی برای یک پوزیشن شورت فراهم میکند، چرا که تمایلات بازار به خرسی تغییر کرده است.
- ورودی: چند تیک پایینتر از کندل دوم (نزولی) الگوی انبرک سقف.
- نقطهی حد ضرر: حد ضرر خود را چند تیک بالاتر از سقف کندل دومِ الگوی انبرک سقف قرار دهید.
- سطح حد سود (TP): حد سود خود را چند تیک بالاتر از نزدیکترین سطح ساختاری کلیدی قرار دهید، که در این مثال میشود سطح حمایتیِ سابق روند صعودی (که اکنون بعنوان یک ناحیهی حمایتی کلیدی بالقوه عمل میکند (البته به شرط محققشدن برگشت روند نزولی)).
- نسبت ریسکبهریوارد: نسبت ریسکبهریوارد بایستی حداقل 1:1 باشد. ما کلا در هیچ شرایط معاملاتی، گرفتنِ تریدهایی با نسبتی کمتر از این را توصیه نمیکنیم.
مزایای ترید الگوی شمعی دوجی پایهبلند
در ادامه مزایای تشکیل دوجی پایهبلند ذکر شدهاند که میتوانند رویکرد معاملاتی شما را ارتقا دهند:
1. بینش نسبت به تحرکات بازار
مزیت اول اینکه، دوجی پایهبلند یک بینش بسیار ارزشمند در مورد بلاتکلیفی کنونی بازار بین خریدارها و فروشندهها ارائه میکند. درحالیکه اندازهگیری تحرکات بازار با سایر الگوهای شمعی میتواند چالشانگیز باشد (مخصوصا الگوهای قطعی)، دوجی پایهبلند فورا وضعیت متعادل بازار را انتقال میدهد، که هر دو جناح به بنبست خوردهاند. در سوی مقابل، سایر الگوهای شمعی، مخصوصا الگوهای دو یا سه-کندلی، نیازمند ارزیابی دقیقتری از هر کندل مجزا هستند.
2. تشخیص و شناسایی آسان
دوم، دوجی پایهبلند را میتوان یکی از آسانترین الگوهای شمعی برای تشخیص بر روی نمودار دانست. سایههای بلند و بدنهی کوتاهش که تقریبا وجود ندارد، تشخیص چشمی آن را صرفا بخاطر اندازهش بسیار راحت میکند. در سوی مقابل، الگوهای شمعی دیگر اغلب برای برآورده کردن معیارها، نیازمند دقت چشمی بیشتری هستند. بعنوان مثال، الگوی خط نفوذی، مستلزم کلوز کردن کندل دومش در بالای سطح 50% از بدنهی کندل اول است. در عین حال که این شرط ممکن است روشن به نظر برسد، بعضا میتواند گیجکننده باشد (مخصوصا برای تازهکارها)، چرا که بدنهی کندل با کل محدودهی کندل (که شامل سایهها میشود) فرق دارد.
3. نشاندهندهی سطح نوسانات و تمایلات
سوم، دوجی پایهبلند یکی از کارآمدترین الگوهای شمعی برای توضیح نوسانات زیاد و افزایش تمایلات از سوی فعالان بازار است. سایههای فوقانی و تحتانی بلند بیانگر این هستند که یکی از طرفین بازار با فشار زیاد قیمت را به سمتی سوق داده، اما در ادامه، طرف مقابل بهسرعت واکنش نشان داده و قیمت را به جهت مخالف بازگردانده است. این کشمکش مداوم نشانهی افزایش مشارکت از سوی هم خریدارها و هم فروشندههاست، چرا که هر دو جناح فعالانه به دنبال کنترل بازار هستند. در نتیجه، زمانی که یکی از طرفین درنهایت کنترل پرایساکشن را به دست میگیرد، معمولا به یک حرکت انفجاری در آن جهت منجر میشود.
معایب ترید الگوی شمعی دوجی پایهبلند
در اینجا معایب اصلی الگوی شمعی دوجی پایهبلند ذکر شدهاند که بایستی از آنها مطلع باشید:
1. ناتوانی در ارائهی یک پیشبینی قاطع از پرایساکشن
قبل از هر چیز، مهمترین ایراد دوجی پایهبلند، ماهیت ذاتا خنثیِ آن بعنوان یک الگوی شمعی است. برخلاف الگوهای قاطع، قادر نیست بطور مستقل جهت احتمالی حرکت آیندهی قیمت را اعلام کند. در عوض، صرفا بلاتکلیفی بازار و درگیری بر سر کنترل بین خریداران و فروشندگان در آن جلسهی معاملاتی بخصوص را برجسته میکند.
2. متکی به یک کندل تایید
ایراد دوم و بسیار مرتبط با مورد اول این است که دوجی پایهبلند بطور کامل متکی به کندل بعدی است تا جهت احتمالی حرکت آیندهی قیمت را اطلاع دهد. در نتیجه، قبل از اقدام روی دوجی پایهبلند حتما باید منتظر کندل تایید ماند (عدم موفقیت در انجام این کار، خطر ورود به پوزیشنی را به وجود میآورد که میتواند از همان ابتدا نادرست باشد).
3. پروفایل ریسکبهریوارد نامشخص
سوم، بعد از ظهور دوجی پایهبلند بایستی منتظر کندل بعدی بمانیم که این اغلب نسبت ریسکبهریوارد را نامشخص باقی میگذارد. این مورد بسیار حیاتی است، حتی اگر کندل بعدی با جهت ترید مطلوب ما همسو باشد، یک نسبت ریسکبهریوارد نامطلوب (مثلا یک نقطهی ورود بیش از حد دور از سطح حد ضرر)، میتواند بازکردن پوزیشن را غیربهینه کند. بنابراین، در چنین مواردی، زیان احتمالی در صورت حرکت برخلاف برنامهی معاملاتی، بهشکل نامتناسبی بالا خواهد بود.
دوجی پایهبلند در برابر الگوی دوجی رایج
هم دوجی پایهبلند و هم دوجی استاندارد الگوهای شمعی خنثی تلقی میشوند که نشاندهندهی یک وضعیت بلاتکلیف دربارهی جهت آتی حرکت قیمت هستند. هرچند، تفاوت اصلی این دو در اندازهی سایههای فوقانی و تحتانی هریک از این الگوهای شمعی قرار دارد.
مشخصهی دوجی پایهبلند همانطور که از نامش تداعی میشود سایههای فوقانی و تحتانی بلند است، درحالیکه یک دوجی استاندارد سایههای فوقانی و تحتانی بسیار کوتاهتری دارد. از لحاظ تمایلات بازار، سایههای بلند دوجی پایهبلند بیانگر سطح بالاتری از نوسانات قیمتی و همچنین افزایش تمایلات هم از سوی خریداران و هم از سوی فروشندگان است، درحالیکه سایههای کوتاهتر دوجی استاندارد نشانهی نوسانات کمتر و همچنین تمایلات حداقلی از سوی هر دو طیف فعالان بازار است.
دوجی پایهبلند در برابر الگوی دوجی سنجاقکی
همانند نسخهی پایهبلند، دوجی سنجاقکی نیز یک الگوی تک-کندلی با بدنهای بسیار کوچک یا فاقد بدنه است (که بیانگر قیمتهای اوپن و کلوز عینا یا تقریبا یکسان است). با این توضیح، درحالیکه دوجی پایهبلند با سایههای فوقانی و تحتانی بلند شکل میگیرد، دوجی سنجاقکی بسیار شبیه حرف T بزرگ با یک سایهی تحتانی بلند ولی با سایهی فوقانی خیلی کوچک یا بدون سایهی فوقانی است.
دوجی سنجاقکی بعنوان یک الگوی شمعی زمانی که در کف یک روند نزولی ظاهر میشود یک الگوی بازگشتی صعودی محسوب میشود. دلیلش این است که سایهی تحتانی بلندش بیانگر یک ریجکت قدرتمند از قیمتهای پایینتر است.
دوجی پایهبلند در برابر الگوی دوجی سنگقبر
همانند نسخهی پایهبلند، دوجی سنگقبر نیز یک الگوی تک-کندلی با بدنهای بسیار کوچک یا فاقد بدنه است (که بیانگر قیمتهای اوپن و کلوز عینا یا تقریبا یکسان است). با این حال، درحالیکه دوجی پایهبلند با سایههای فوقانی و تحتانی بلند شکل میگیرد، دوجی سنگقبر شبیه یک حرف T بزرگ برعکس با سایههای فوقانی بلند اما سایهی تحتانی بسیار کوچک یا فاقد سایهی تحتانی است.
دوجی سنگقبر بعنوان یک الگوی شمعی زمانی که در سقف یک روند صعودی تشکیل میشود، یک الگوی بازگشتی نزولی تلقی میشود. دلیلش این نکته است که سایهی فوقانی بلند بیانگر رد قاطع رشدهای قیمتی بیشتر است.
دوجی پایهبلند در برابر الگوی دوجی چهار-قیمتی
چهارمین نسخهی شبیه پایهبلند، یعنی دوجی چهار-قیمتی نیز یک الگوی تک-کندلی با بدنهای بسیار کوچک یا فاقد بدنه است (که بیانگر قیمتهای اوپن و کلوز عینا یا تقریبا یکسان است). هرچند، درحالیکه دوجی پایهبلند با سایههای بلند در هر دو سمت شکل میگیرد، دوجی چهار-قیمتی سایهی فوقانی بسیار کوتاهی دارد یا اصلا آن را ندارد.
این یعنی که قیمتهای اوپن، کلوز، سقف، و کف آن کاملا برابرند. بنابراین، درعینحال که دوجی پایهبلند بیانگر سطح بالایی از نوسان است، دوجی چهار-قیمتی برعکسش است (بیانگر عدم نوسان است).
دوجی پایهبلند در برابر الگوی دوجی ارابهچی
و در آخر، همانند نسخهی پایهبلند، دوجی چهار-قیمتی نیز یک الگوی تک-کندلی با بدنهای بسیار کوچک یا فاقد بدنه است (که بیانگر قیمتهای اوپن و کلوز عینا یا تقریبا یکسان است). با این حال، در مقایسه با سایر کندلهای دوجی که به آنها پرداختیم، دوجی پایهبلند و ارابهچی بیشترین شباهت را دارند و درواقع میتوانند بجای یکدیگر استفاده شوند.
همانطور که نشان داده شده است، درحالیکه دوجی پایهبلند عموما سایههای بلند نامتناسبی در هر دو سمت دارد (یعنی یکی از سایهها معمولا بلندتر یا کوتاهتر از دیگری است)، مشخصهی دوجی ارابهچی داشتنِ سایههای متناسب در هر دو سمت است (یعنی هم سایههای فوقانی و هم پایینی از نظر طول، برابر یا تقریبا برابرند).
روانشناسی پشت الگوی دوجی پایهبلند چیست؟
روانشناسی بازار در پس دوجی پایهبلند اساسا حول محور افزایش نوسانات میچرخد که طی آن دورهی معاملاتی بخصوص اتفاق میافتد. بطور خاص، سایههای فوقانی و تحتانی بلند بیانگر این است که یکی از طرفین در حال هدایت تهاجمی قیمت در یک سمت است، فقط به قصد اینکه جناح مقابل، قیمت را به جهت مخالف هدایت کند. با این وجود، علیرغم حداکثر تلاش از سوی هم خریدارها و هم فروشندهها، قیمت کلوز درنهایت برمیگردد به قیمت بازگشایی (بدین ترتیب باعث میشود قیمتهای اوپن و کلوز تقریبا برابر دیده شوند، چرا که خریداران و فروشندگان به یک وضعیت بنبست در بازار یا یک بنبست موقت میرسند).
این بنبست را در یک حرکت روندار قدرتمند (در یک روند صعودی یا روند نزولی طولانی) میتوان بعنوان نشانهای از کاهش کنترل جناح غالب روی پرایساکشن تلقی نمود. هرچند، این کاهش کنترل لزوما نشانهی یک برگشت روند قاطع نیست، مخصوصا اگر جناح غالب سریعا کنترل را در کندل بعدی بازیابد. به همین دلیل است که ما توصیه میکنیم منتظر بمانید تا کندل بعدی تایید کند که آیا یک برگشت روند بالقوه احتمال دارد رخ دهد، یا روند موجود احتمالا ادامه پیدا خواهد کرد.
چهچیزی برعکس الگوهای دوجی پایهبلند است؟
زمانی که دوجی پایهبلند را با سایر الگوهای شمعی مقایسه میکنیم، آن الگوهای شمعی که بعنوان مخالف مستقیمش قد علم میکند ماروبوزو است. اولا، درحالیکه دوجی پایهبلند عملا بدنهای بسیار کوچک دارد یا فاقد آن است (نشانهی قیمتهای اوپن و کلوز تقریبا یکسان)، کندل ماروبوزو دارای یک بدنهی واقعی کشیده است، که نشانهی فاصلهی چشمگیر بین قیمتهای اوپن و کلوز است.
دوم، درحالیکه دوجی پایهبلند دارای سایههای بلند در هر دو سمت است، کندل ماروبوزو سایههایی بسیار کوچکی دارد یا اصلا سایه ندارد. سوم، درحالیکه رنگ دوجی پایهبلند اهمیت ندارد، رنگ کندل ماروبوزو در تعیین نقش آن حیاتی است. و آخرین مورد، درحالیکه دوجی پایهبلند یک الگوی خنثی است که بیانگر بلاتکلیفی بازار است، کندلهای ماروبوزو بسته به رنگ خود نشانهی یک جو بازار قاطع هستند (سبز نشانهی تمایلات گاوی و سفید یا قرمز نشانهی تمایلات خرسی است).
سوالات متداول
بهترین تایمفریم برای استفاده از الگوی دوجی پایهبلند کدام است؟
مانند سایر الگوهای شمعی، دوجی پایهبلند بهترین عملکرد را در تایمفریمهای بلندتر دارد (یعنی ستاپهای نمودار شمعی روزانه و هفتگی). دلیلش این واقعیت است که اکثر فعالان بازار، مخصوصا سرمایهگذاران حقوقی، اساسا از این دو تایمفریم بلندتر بعنوان مبنای استراتژیها و تصمیمات معاملاتی خود استفاده میکنند، که این امر، اعتماد پذیری این تایمفریمها را تقویت میکند. در سوی مقابل، تایمفریمهای پایینتر (یعنی تایمفریمهای کوتاهتر از یک روز) بهشدت در معرض نوسانات کوتاهمدت بازار قرار دارند، که این موجب افزایش دفعات وقوع دوجی پایهبلند و در نتیجه کاهش اعتبار تحلیلی این الگو میشود.
چهکسی اولینبار الگوی دوجی پایهبلند را کشف کرد؟
استیو نیسون غالبا بعنوان فردی شناخته میشود که بسیاری از الگوهای شمعی، از جمله الگوی دوجی پایهبلند و سایر الگوهای خنثی نظیر فرفره و نسخههای مختلف دوجی را از طریق کتاب خود با عنوان "فنون نمودارهای شمعی ژاپنی" در اوایل دههی ۱۹۹۰ وارد جریان اصلی تحلیل تکنیکال کرد. از آن زمان تا کنون دوجی پایهبلند به یک الگوی شمعی پرکاربرد در بازارهای مالی مختلف تبدیل شده است.
الگوی دوجی پایهبلند چقدر قابل اعتماد و دقیق است؟
دوجی پایهبلند بعنوان یک الگوی شمعی خنثی ذاتا یک برگشت روند یا ادامهی روند را سیگنال نمیدهد. بنابراین، توصیه نمیشود که صرفا به این الگو تکیه کنید. برای افزایش چشمگیر اعتمادپذیری و دقت این الگو، حتما باید منتظر کندل بعدی بمانید تا یک برگشت روند بالقوه را تایید کند یا ادامهی روند غالب فعلی را سیگنال کند. به همین صورت، ترکیب دوجی پایهبلند با ابزارهای تکمیلی تحلیل تکنیکال (مانند میانگین متحرکها، آراسآی، یا سایر اندیکاتورهای تکنیکال) میتواند اعتمادپذیری آن را بیشتر تقویت کند. با این توضیحات، توجه داشته باشید که هیچ الگویی از جمله دوجی پایهبلند نمیتواند 100% قابل اعتماد یا دقیق باشد.
آیا الگوی دوجی پایهبلند میتواند هم در روندهای صعودی و هم در روندهای نزولی رخ دهد؟
بله، دوجی پایهبلند میتواند در هر دو روند بازار (روند صعودی یا روند نزولی) در یک نمودار شمعی رخ دهد. در حقیقت، این جزو شروط معتبر بودنش است، چرا که دوجی پایهبلندی که در یک شرایط بدون-روند رخ دهد، نامعتبر تلقی میشود، چرا که اصولا هیچ روندی وجود ندارد که بخواهد برگردد یا ادامه پیدا کند. ضمنا، دوجی پایهبلند برخلاف الگوی شمعیِ صراحتا صعودی یا نزولی که وقتی در یک روند بخصوص اتفاق میافتند فاقد اعتبار هستند، بعنوان یک الگوی شمعی "خنثی" میتواند در هر دو روند بازار ظاهر شود.
الگوی دوجی پایهبلند، صعودی محسوب میشود یا نزولی؟
اگر بخواهیم دقیق بگوییم، دوجی پایهبلند زمانی که بهتنهایی روی یک نمودار شمعی ظاهر میشود یک الگوی "خنثی" محسوب میشود، و نه صعودی است و نه نزولی. با این توضیح، این الگو میتواند زمانی که در کنار کندل بعدی (که کاربردش تایید جهت آتی احتمالیِ حرکت قیمت است) تحلیل میشود، یک سیگنال صعودی یا نزولی ارائه کند.
سایههای دوجی پایهبلند به چه معنایی هستند؟
به زبان ساده، سایههای بلند دوجی پایهبلند، میزان حرکت قیمت طی آن جلسهی معاملاتی را نشان میدهند. به بیان دقیقتر، سایهی فوقانی بلند بیانگر بالاترین سطح قیمتی دستیافته در طول جلسهی معاملاتی است، که نشاندهندهی تلاش ناموفق خریدارها برای هدایت قیمت به طرف بالاست. به همین ترتیب، سایهی تحتانی کشیده بیانگر پایینترین سطح قیمتی دستیافته است، که بهخوبی نشاندهندهی تلاش ناموفق فروشندهها در هدایت قیمت به طرف پایین است.
نظرات کاربران
برای ارسال نظر وارد شوید
جهت ارسال نظر و امتیاز، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود یا ثبتنام در فینکسفاهیچ دیدگاهی وجود ندارد
هنوز نظری برای این مطلب ثبت نشده است.