شمسی: ۱۴۰۴-۰۶-۳۰
میلادی: 2025-09-21
ورود یا ثبت نام

الگوی کندل درونی (Inside Bar) / راهنمای کامل ترید

راهنمای جامع الگوی کندل درونی (Inside Bar) در تحلیل تکنیکال: آموزش روش تشخیص، انواع الگو (صعودی و نزولی)، مثال‌های نموداری، و بهترین استراتژی‌های معاملاتی در فارکس و بورس با نکات حد ضرر و حد سود.

الگوی کندل درونی (Inside Bar) / راهنمای کامل ترید

الگوی شمعی کندل درونی

الگوی شمعی کندل درونی چیست؟

کندل درونی، یک الگوی دو-کندلی است که در آن، کندل دوم بطور کامل توسط کندل اول پوشانده می‌شود. این الگو بیانگر بلاتکلیفی، عدم قطعیت، یا صرفا یک استراحت کوتاه بین تریدرها یا سرمایه‌گذاران بازار است. این الگو در حالت ایده‌آل طی دوره‌های رونددار بازار یا بعد از یکسری حرکات قاطع متوالی و غالبا بزرگ در یک جهت بخصوص مشاهده می‌شود. بنابراین، حرکت نسبتا کوچکتر ایجادشده توسط این الگو می‌تواند نقاط ورود ممکن را با ریسک مشخص‌تر و پتانسیل رشد ارائه کند.

الگوی کندل درونی صعودی چیست؟

برخلاف سایر الگوهای شمعی، کندل درونی صعودی به‌وسیله‌ی رنگ کندل دوم خود تعریف نمی‌شود. درواقع، ماهیت "صعودی" یک کندل درونی هیچ ربطی به رنگ کندل‌ها ندارد و تماما به "موقعیت مکانی الگو روی نمودار" مربوط می‌شود. یک کندل درونی زمانی صعودی تلقی می‌شود که بعنوان یک الگوی ادامه‌دهنده طی یک روند صعودی یا یک الگوی بازگشتی طی یک روند نزولی عمل کند. این قضیه را بیشتر توضیح خواهیم داد و در بخش‌های بعدی یک مثال ارائه خواهیم کرد.

الگوی کندل درونی نزولی چیست؟

همانند کندل درونی صعودی، کندل درونی نزولی با رنگ کندل اول یا دوم خود مشخص نمی‌شود. ماهیت "نزولی" یک کندل درونی توسط موقعیت مکانیش بر روی نمودار تعیین می‌شود. در نتیجه، یک کندل درونی زمانی نزولی محسوب می‌شود که بصورت یک الگوی بازگشتی طی یک روند صعودی یا بصورت یک الگوی ادامه‌دهنده طی یک روند نزولی عمل کند، مخصوصا زمانی که یک کندل سوم با یک سقف پایین‌تر و یک کف پایین‌تر در پی داشته باشد. این قضیه را بیشتر توضیح خواهیم داد و در بخش‌های بعدی یک مثال ارائه خواهیم کرد.

نحوه‌ی تشخیص الگوی کندل درونی

نحوه‌ی تشخیص الگوی کندل درونی

در اینجا سه معیار اصلی برای تشخیص یک الگوی کندل درونی معتبر بر روی نمودار قیمت ذکر شده است:

  • کندل اول (کندل مادر): بایستی کندلی با یک بدنه‌ی نسبتا بلند باشد که محدوده‌ی کندل دوم را بطور کامل بپوشاند.
  • کندل دوم (کندل درونی): محدوده‌ی کندل (هم بدنه و هم سایه‌ها) باید بطور کامل توسط کندل قبلی (کندل مادر) پوشانده شود.
  • رنگ: رنگ هیچ‌یک از دو کندل مهم نیست، موقعیت مکانی روی نمودار ارجحیت دارد.

نکته: کندل بعدی که در ادامه‌ی الگو می‌آید تحت عنوان "کندل تاییدی" شناخته می‌شود و جهت احتمالی پرایس‌اکشن و تمایلات بازار را نشان می‌دهد.

  • صعودی = درصورتی‌که بالای سقف کندل قبلی (کندل درونی) کلوز کند
  • نزولی = درصورتی‌که در زیر کف کندل قبلی (کندل درونی) کلوز کند

دو نوع سیگنال تایید

با این توضیحات، کندل تایید می‌تواند یکی از این دو مورد را سیگنال کند:

  • سیگنال ادامه‌ی روند: کندل سوم، محدوده‌ی کندل درونی (رویکرد تهاجمی)، یا کندل مادر را (رویکرد محتاطانه) در جهت روند اصلی می‌شکند. الف. سیگنال ادامه‌ی روند در یک روند صعودی: کندل سوم بسته به رویکرد انتخابی شما، سقف کندل درونی یا سقف کندل مادر را می‌شکند و نشان می‌دهد که پرایس‌اکشن احتمالا حرکت صعودی خود را ادامه خواهد داد ب. سیگنال ادامه‌ی روند در یک روند نزولی: کندل سوم بسته به رویکرد انتخابی شما، کف کندل درونی یا کف کندل مادر را می‌شکند و نشان می‌دهد که پرایس‌اکشن احتمالا حرکت نزولی خود را ادامه خواهد داد.
  • سیگنال برگشت روند: این حالت دقیقا برعکس سیگنال ادامه‌ی روند است. در این حالت، کندل سوم، محدوده‌ی کندل درونی (رویکرد تهاجمی)، یا کندل مادر را (رویکرد محتاطانه) در جهت مخالف اصلی می‌شکند. الف. سیگنال برگشت روند در یک روند صعودی: کندل سوم بسته به رویکرد انتخابی شما، کف کندل درونی یا کندل مادر را می‌شکند و بیانگر این است که مومنتوم صعودی فعلی شاید متوقف شود و یا به یک حرکت ساید طولانی‌مدت (دوره‌ی کانسالیدیشن) تبدیل شود یا به یک روند نزولی. ب. سیگنال برگشت روند در یک روند نزولی: کندل سوم بسته به رویکرد انتخابی شما، سقف کندل درونی یا کندل مادر را می‌شکند و بیانگر این است که روند نزولی فعلی شاید متوقف شود و به یک حرکت ساید (دوره‌ی کانسالیدیشن) تبدیل شود یا به یک روند صعودی.

مثال‌های نموداری از الگوی کندل درونی

در اینجا پنج مثال از الگوهای کندل درونی در شرایط مختلف بازار داریم:

مثال شماره‌ی 1: ستاپ کندل درونی صعودی - الگوی کندل درونی صعودی

ستاپ کندل درونی صعودی - الگوی کندل درونی صعودی

اجازه دهید با بررسی مثال اول نشان دهیم که یک کندل درونی را چطور می‌توان بجای رنگ، صرفا بر اساس موقعیت نموداریش یک نسخه‌ی صعودی معتبر تلقی کرد. همان‌طور که نشان داده شده، یک روند صعودی پیش از ظهور الگو مشهود بوده است. ابتدا، یک کندل قرمز با بدنه‌ی کشیده که بعنوان کندل اول الگو عمل می‌کند (کندل مادر) تشکیل شده است. به دنبالش یک کندل نزولی بسیار کوچکتر آمده که با توجه به فاصله‌ی بسیار کم قیمت‌های اوپن و کلوز، شبیه یک دوجی است. با وجود این دو کندل نزولی پیاپی، یک کندل تاییدی در ادامه شکل گرفته که بالاتر از سقف هر دو کندل اول (کندل مادر) و کندل دوم (کندل درونی) کلوز کرده و سیگنال ادامه‌ی روند صعودی را صادر کرده است. در نتیجه، روند صعودی ادامه یافته است.

شما بعنوان تریدر شاید متوجه شده باشید که این دو کندل در الگوی کندل درونی اغلب بعنوان سطوح مقاومت کوتاه‌مدت عمل می‌کنند. بنابراین، شکستن این سطوح قیمتی برای موفقیت یک ترید لانگ بالقوه در بازار، ضروری است.

نکته: حتی نسخه‌های دوجی که معمولا کندل‌هایی بلاتکلیف هستند نیز می‌توانند بعنوان کندل درونی عمل کنند.

مثال شماره‌ی 2: ستاپ کندل درونی نزولی - الگوی کندل درونی نزولی

ستاپ کندل درونی نزولی - الگوی کندل درونی نزولی

در مقایسه با مثال اول، یک ستاپ کندل درونی داریم که بعنوان یک الگوی نزولی عمل کرده است. تکرار می‌کنم، رنگ این کندل‌ها چیز زیادی به ما نمی‌گوید؛ کندل مادر قرمز است، درحالیکه کندل درونی سبز است. با این وجود، توصیه می‌کنیم که روی ساختار بازار متمرکز شوید، چرا که یک سرنخ مضاعف و بسیار ضروری‌تر درباره‌ی مقصد احتمالی پرایس‌اکشن ارائه می‌دهد. همان‌طور که نشان داده شده، کندل مادر یک بریک‌اوت نزولی (که بعنوان "شکست نزولی" از آن یاد می‌شود) را بطور موثر فعال کرده، کف قبلی و سطح حمایتی را سوراخ کرده و آن را به یک سطح مقاومتی جدید تبدیل کرده است.

ولی چرا این نکته حائز اهمیت است؟ تریدرها حتما باید به یاد داشته باشند که ساختار بازار به تمام الگوهای شمعی از جمله کندل درونی اولویت دارد. اگر در این مثال بیش از حد روی الگوی کندل درونی تمرکز می‌کردید شاید از این شکست نزولی جا می‌ماندید. نکته دقیقا همین‌جاست: علیرغم اینکه کندل سوم در زیر کندل مادر و کندل درونی کلوز کرده و بعنوان یک سیگنال تایید عمل کرده که روند نزولی ما همچنان دست‌نخورده بوده، اما شما برای این ترید بخصوص، واقعا نیازی به این اطلاعات ندارید. ایجاد یک کف جدید توسط کندل اول به‌تنهایی برای نشان‌دادن فشار نزولی بیشتر کفایت می‌کند.

مثال شماره‌ی 3: ستاپ کندل درونی برای تغییر روند

ستاپ کندل درونی برای تغییر روند

در آخر، بیایید نگاهی به مثال شماره‌ی 3 بیاندازیم. در اینجا یک روند صعودی قدرتمند را می‌بینیم که به الگوی کندل درونی منجر می‌شود. اگر به دو کندل را نگاه کنیم، کندل مادر با یک بدنه‌ی کشیده مشخص است (کندل صعودی که یک سقف جدید ساخته) و یک کندل نزولی کوچک به دنبال دارد که بعنوان کندل درونی شناخته می‌شود. هرچند، برخلاف دو مثال اول، کندل سوم که بعنوان سیگنال تایید عمل می‌کند، در زیر بدنه‌ی هر دو کندل و پایین‌تر از محدوده‌ی کندل درونی کلوز کرده است. این موجب یک تغییر در جهت بازار از صعودی به یک حرکت ساید شده که در حال حاضر مشغول کانسالیدیشن (کف‌سازی) در نزدیکی سقف است، که پیش‌تر در طول این روند صعودی، یک سطح مقاومتی بوده است.

در این شرایط بازار که در آن روند معکوس نشده بلکه در عوض به یک حرکت ساید تغییر کرده، مفهومش این است که تمایلات بازار برای این ترید، نامشخص باقی می‌مانَد. بنابراین، بهترین کار برای شما بعنوان تریدر این است که منتظر یک شکست نزولی بالقوه از این حمایت جدیدا ایجادشده (برای پوزیشن شورت)، یا یک شکست نزولی در بالای سقف قبلی (برای پوزیشن لانگ) بعنوان ستاپ‌های معاملاتی بالقوه بمانید.

استراتژی‌های معاملاتی الگوی کندل درونی

در اینجا چند روش مختلف برای ادغام الگوهای کندل درونی با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال/بازار (یعنی اندیکاتورهای تکنیکال) تحت این شرایط بخصوص بازار آمده است:

ترید کندل‌های درونی در بازار رونددار

ترید کندل‌های درونی در بازار رونددار

ابتدا، در شرایط رونددار بازار، روشی که یک استراتژی معاملاتی کندل درونی را به‌خوبی تکمیل می‌کند، بکارگیری یکی از شناخته‌شده‌ترین اندیکاتورهای تکنیکال یعنی میانگین متحرک (MA) است. ما بطور خاص از میانگین متحرک ساده‌ی ۲۰-دوره‌ای (SMA) استفاده می‌کنیم تا بعنوان مقاومت پویا و یک حدضرر پویا عمل کند، که از نقاط محوری ساختاری ثابت حمایت می‌کند.

همان‌طور که نشان داده شده، یک الگوی کندل درونی بعد از یک افت تند و تیز طی چند جلسه‌ی آخر معاملاتی شکل گرفته است. در اینجا می‌توانیم ببینیم که سقف کندل قبلی (کندل مادر) در این الگو، قبل از پیدایش کندل درونی، یک سقف پایین‌تر جدید و یک کف پایین‌تر جدید ساخته است. از اینجا دو نتیجه‌ی بالقوه‌ی برجسته ممکن است: ادامه‌ی روند از الگوی نزولی فعلی، یا شروع یک برگشت روند صعودی احتمالی. اگر کندل سوم (تاییدی) نزولی باشد، این برنامه‌ی معاملاتی را می‌توانیم دنبال کنیم:

  1. نقطه‌ی ورود: ما بسته به اشتهای ریسک و تایم‌فریم شما، دو نقطه‌ی ورود بالقوه را توصیه می‌کنیم: الف) ورودی تهاجمی: یک چند پایین‌تر از کف کندل درونی (ریسک بالاتر، مناسب برای تریدرهای کوتاه‌مدتی) ب) ورودی محتاطانه: چند تیک پایین‌تر از کف کندل قبلی یعنی کف کندل مادر (ریسک نسبتا کمتر، مناسب‌تر برای تریدرهای میان‌مدت تا بلند‌مدت‌تر مانند سوئینگ‌تریدرها و نوسان‌گیرها) 
  2. نقاط حد ضرر: بسته به ورودی‌تان توصیه می‌کنیم سفارش حدضرر خود را در سطوح زیر قرار دهید: الف) حد ضرر نزدیک: چند تیک بالاتر از سقف کندل درونی (مناسب‌تر در صورت استفاده از ورودی تهاجمی  ب) حد ضرر دور: چند تیک بالاتر از سقف کندل مادر (مناسب‌تر در صورت استفاده از ورودی محتاطانه) 
  3. سطح حد سود (TP): زمانی که الگو موفق می‌شود و قیمت پایین می‌رود، همانطور که نشان داده شده با استفاده از SMA 20، حد سود اول خود را چند تیک بالاتر از نزدیک‌ترین ناحیه‌ی حمایتی ساختاری یا ناحیه‌ی حمایت پویا قرار دهید. همچنین می‌توانید از SMA 20 بعنوان یک حدضرر پویا برای ترید خود استفاده کنید.
  4. نسبت ریسک‌به‌ریوارد: بایستی حداقل نسبت 1:1 باشد. ما اکیدا توصیه می‌کنیم که تریدهایی با نسبت ریسک‌به‌ریوارد کمتر از 1:1 را تحت هیچ شرایط معاملاتی نگیرید. هرچه نسبت ریوارد بالقوه به ریسک بیشتر باشد بهتر است. با این حال، حتما برای تعیین سطوح حد سود و حد ضرر خود یک رویکرد بی‌طرفانه داشته باشید.

ترید کندل‌های درونی برخلاف روند غالب

ترید کندل‌های درونی برخلاف روند غالب

در نقطه‌ی مقابل مثال قبل، در این سناریو از یک استراتژی کندل درونی استفاده می‌کنیم تا برخلاف روند غالب ترید کنیم (یعنی روی حرکت قیمت به سمت مخالف شرط می‌بندیم). برای این انجام کار، از یکی از محبوب‌ترین اندیکاتورهای تکنیکال (مشخصا یک اسیلاتور) یعنی شاخص قدرت نسبی (آراس‌آی) استفاده می‌کنیم. هرچند، آراس‌آی را صرفا برای این منظور استفاده نمی‌کنیم که نشان دهیم آیا آن دارایی بیش‌خرید شده یا بیش‌فروش؛ بلکه از ظرفیت "پیشرو بودن" آن بعنوان یک ابزار واگرایی استفاده می‌کنیم. به زبان ساده، یک واگرایی زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت و یک اندیکاتور تکنیکال در جهت‌های متضاد حرکت کنند.

زمانی که یک واگرایی رخ می‌دهد، ما جهتی را دنبال می‌کنیم که آن اندیکاتور تکنیکال نشان داده است، چرا که یک برگشت روند پیشِ رو را جلوتر از سایر ابزار بازار اطلاع می‌دهد. در تصویر فوق، شاهد یک روند صعودی ایجادشده قبل از پیدایش الگوی کندل درونی هستیم. هرچند، درعین‌حال که روند ما دست‌نخورده باقی می‌مانَد، متوجه واگرایی و نزولی‌شدن آراس‌آی می‌شویم. این اتفاق بیانگر آغاز احتمالی یک برگشت روند نزولی است. بنابراین، برای گرفتنِ پوزیشن می‌توانید این برنامه‌ی معاملاتی را دنبال کنید:

  1. نقطه‌ی ورود: ما بسته به اشتهای ریسک و تایم‌فریم شما، دو نقطه‌ی ورود بالقوه را توصیه می‌کنیم: الف) ورودی تهاجمی: یک چند پایین‌تر از کف کندل درونی (ریسک بالاتر، مناسب برای تریدرهای کوتاه‌مدتی). ب) ورودی محتاطانه: چند تیک پایین‌تر از کف کندل مادر (ریسک نسبتا کمتر، بهتر برای تریدرهای میان‌مدت تا بلند‌مدت‌تر مانند سوئینگ‌تریدرها و نوسان‌گیرها)
  2. نقاط حد ضرر: بسته به ورودی‌تان توصیه می‌کنیم سفارش حدضرر خود را در سطوح زیر قرار دهید: الف) حد ضرر نزدیک: چند تیک بالاتر از سقف کندل درونی (مناسب‌تر در صورت استفاده از ورودی تهاجمی) ب) حد ضرر دور: چند تیک بالاتر از سقف کندل مادر (مناسب‌تر در صورت استفاده از ورودی محتاطانه)
  3. سطح حد سود (TP): پس از گرفتنِ یک پوزیشن شورت بر پایه‌ی واگرایی آراس‌آی، حد سود اول خود را چند تیک بالاتر از نزدیک‌ترین سطح حمایت کلیدی قرار دهید که در طول این روند صعودی، سطح مقاومت قبلی بوده است.
  4. نسبت ریسک‌به‌ریوارد: بایستی حداقل نسبت 1:1 باشد. ما اکیدا توصیه می‌کنیم که تریدهایی با نسبت ریسک‌به‌ریوارد کمتر از 1:1 را تحت هیچ شرایط معاملاتی نگیرید. هرچه نسبت ریوارد بالقوه به ریسک بیشتر باشد بهتر است. با این حال، حتما برای تعیین سطوح حد سود و حد ضرر خود یک رویکرد بی‌طرفانه داشته باشید.

رِنج‌تریدینگ با استفاده از کندل‌های درونی در بازار ساید

رِنج‌تریدینگ با استفاده از کندل‌های درونی در بازار ساید

در این سناریو، از استراتژی کندل درونی در یک بازار ساید با کمک سطوح کلیدی حمایت و مقاومت کلیدیِ تشکیل‌شده استفاده می‌کنیم. بازه‌های معاملاتی ساید به دلایل بسیار مختلفی مانند کف‌سازی یک روند بزرگتر، خستگی و برگشت روند بالقوه، یا صرفا یک بازار بدون-روند تشکیل می‌شوند.

ما با بررسی نحوه‌ی واکنش قیمت به این سطوح کلیدی و سپس گرفتنِ یک پوزیشن به منظور بهره جستن از حرکات ساید، بر روی پرایس‌اکشن تمرکز می‌کنیم. هدف اصلی ما تمرکز بر روی مهم‌ترین چیز یعنی پرایس‌اکشن و همزمان اجتناب از سیگنال‌های اشتباهی است که می‌توانند از بکارگیری اندیکاتورهای تکنیکال بدون در نظر گرفتن قیمت و شرایط درست بازار ناشی شوند.

همان‌طور که نشان داده شده، این دارایی در حال حرکت و برگشت به داخل بازه‌ی قیمتی یا محدوده‌ی مشخص‌شده‌ی ماست. ما در این سناریو استفاده از الگوی کندل درونی را فقط زمانی توصیه می‌کنیم که در نزدیکی این سطوح کلیدی رخ دهد. این یکی از نتایج میل به افزایش نوسانات و حجم در این نواحی نزدیک به لبه‌های رنج‌های معاملاتی است، که بیانگر افزایش تمایل به آن دارایی و به احتمال بیشتر، برگشت روند نزولی و صعودی است.

الگوهای کندل درونی عملکرد خوبی در لبه‌های رنج‌های معاملاتی دارند، چون این الگو بیانگر یک وقفه است. این الگو بیانگر این است که بازار، آن سطح بزرگتر حمایت و مقاومت را مهم تلقی کرده و روند کوتاه‌مدت (مینی‌ترند) خود در قالب رنج قیمتی بزرگتر را متوقف کرده است.

به یاد داشته باشید، تحلیل تکنیکال در شرایط کم‌نوسان یا کم‌حجم که قیمت در آنها به‌شکل تصادفی‌تری حرکت می‌کند، کمتر قابل اعتماد است. با در نظر داشتن این نکته، می‌توانید این برنامه‌ی معاملاتی را دنبال کنید:

  1. نقطه‌ی ورود: ما بسته به اشتهای ریسک و تایم‌فریم شما، دو نقطه‌ی ورود بالقوه را توصیه می‌کنیم: الف) ورودی تهاجمی: یک چند بالاتر از سقف کندل درونی (ریسک بالاتر، مناسب برای تریدرهای کوتاه‌مدتی). ب) ورودی محتاطانه: چند تیک بالاتر از سقف کندل مادر (ریسک نسبتا کمتر، بهتر برای تریدرهای میان‌مدت تا بلند‌مدت‌تر مانند سوئینگ‌تریدرها و نوسان‌گیرها)
  2. نقاط حد ضرر: از آنجایی که این ستاپ معاملاتی نزدیک یک سطح قیمتی مهم است، توصیه می‌کنیم سفارش حدضرر خود را چند تیک پایین‌تر از سطح حمایت ساختاری قرار دهید، چون این می‌تواند بیشتر نشانه‌ی یک شکست نزولی قریب‌الوقوع باشد تا یک جهش قیمت.
  3. سطح حد سود (TP): حد سود خود را چند تیک پایین‌تر از سطح مقاومت کلیدی قرار دهید، چرا که یک جهش به پایین از این ناحیه محتمل است.
  4. نسبت ریسک‌به‌ریوارد: بایستی حداقل نسبت 1:1 باشد. ما اکیدا توصیه می‌کنیم که تریدهایی با نسبت ریسک‌به‌ریوارد کمتر از 1:1 را تحت هیچ شرایط معاملاتی نگیرید. هرچه نسبت ریوارد بالقوه به ریسک بیشتر باشد بهتر است. با این حال، حتما برای تعیین سطوح حد سود و حد ضرر خود یک رویکرد بی‌طرفانه داشته باشید.

ترید کندل‌های درونی در بریک‌اوت

ترید کندل‌های درونی در بریک‌اوت

و بالاخره، یکی از سناریوهای ایده‌آل ترید زمانی اتفاق می‌افتد که این الگو بعد از یک بریک‌اوت قاطع از سطوح کلیدیِ موجود ظاهر شود. ما در این استراتژی معاملاتی، همزمان که به دنبال بریک‌اوت‌های قیمتی بالقوه هستیم (زمانی که قیمت، سطح کلیدی قیلی را بشکند یا بالای آن کلوز کند) اساسا به دنبال یک رنج مطابق با تعاریف مثال شماره 3 می‌گردیم. به منظور بهبود تحلیل خود از پرایس‌اکشن، توصیه می‌کنیم حتما حجم معاملات را نیز دخیل کنید تا بریک‌اوت‌های معتبر را تشخیص دهید. بریک‌اوت ایده‌آل همانند تصویر فوق با حجم قابل‌توجهی همراه می‌شود، که قدرت آن حرکت را تایید می‌کند و به اجتناب از "فیک‌اوت‌ها" (بریک‌اوت‌های فیک) کمک می‌کند.

  1. نقطه‌ی ورود: ما گرفتنِ یک پوزیشن دقیقا چند تیک بالاتر از سطح مقاومت ساختاری را توصیه می‌کنیم. تکرار می‌کنم، ساختار بازار به تمام الگوهای شمعی برتری دارد. در این وضعیت اینجا، یک بریک‌اوت آشکار توسط کندل اول رخ داده که با یک جهش حجمی طی آن جلسه‌ی معاملاتی حمایت شده است.
  2. نقاط حد ضرر: به دلیل نزدیکیِ این ستاپ معاملاتی به یک سطح قیمتی مهم، توصیه می‌کنیم حد ضرر خود را فقط چند تیک پایین‌تر از سطح مقاومت ساختاری قرار دهید، چرا که این می‌تواند نشانه‌ی یک "فیک‌اوت" یا همان بریک‌اوت فیک باشد (جایی که احتمال برگشت قیمت به داخل رنج ایجادشده وجود دارد).
  3. سطح حد سود (TP): حد سود خود را چند تیک پایین‌تر از سطح مقاومت ساختاری بعدی قرار دهید.
  4. نسبت ریسک‌به‌ریوارد: بایستی حداقل نسبت 1:1 باشد. ما اکیدا توصیه می‌کنیم که تریدهایی با نسبت ریسک‌به‌ریوارد کمتر از 1:1 را تحت هیچ شرایط معاملاتی نگیرید. هرچه نسبت ریوارد بالقوه به ریسک بیشتر باشد بهتر است. با این حال، حتما برای تعیین سطوح حد سود و حد ضرر خود یک رویکرد بی‌طرفانه داشته باشید.

استراتژی کندل درونی 15-دقیقه‌ای

تریدرها در هنگام ترید نمودارهای میان‌روزانه‌ی مشابه (مانند نمودار 15-دقیقه‌ای) بایستی از شرایط عادی بازار مطلع باشند. بعنوان مثال، سنگین‌ترین حجم معاملات و در نتیجه رونددارترین فرصت‌ها در فارکس در طول جلسات معاملاتی لندن و نیویورک ظاهر می‌شوند. خارج از این بازه‌ی زمانی، بازار فارکس به ایستایی (رکود) و ناتوانی در ایجاد روندهای قوی شناخته می‌شود.

از آنجایی که استراتژی کندل درونی یک استراتژی بریک‌اوتی است، در زمان اجرا روی نمودار 15-دقیقه‌ای بایستی فرصت‌های بین 8 صبح لندن تا 12 ظهر نیویورک را زیر نظر بگیرید، چرا که این بازه‌ی زمانی بیانگر بالاترین پتانسیل برای بریک‌اوت است.

استراتژی کندل درونی 15-دقیقه‌ای

در صورت تشکیل یک کندل درونی طی 8 صبح لندن تا 12 ظهر جلسه‌ی معاملاتی نیویورک، یک پوزیشن بر اساس الگوی کندل درونی بگیرید؛ یعنی خرید در شکست بالای سقف کندل مادر یا فروش در شکست زیر کف کندل مادر.

در صورت تشکیل کندل درونی خارج از این ساعات، ترید را نگیرید، چرا که احتمالا روند بازار برای رسیدن به یک نسبت ریسک‌به‌ریوارد مثبت کافی نخواهد بود.

  1. نقطه‌ی ورود: توصیه می‌کنیم در صورت شکست صعودی، پوزیشن خود را دقیقا چند تیک بالاتر از سطح مقاومت ساختاری، و در صورت شکست نزولی، دقیقا زیر سطح حمایتی بگیرید. تکرار می‌کنم، ساختار بازار به تمام الگوهای شمعی برتری دارد. در این وضعیت اینجا، یک بریک‌اوت آشکار توسط کندل اول رخ داده که با یک جهش حجمی طی آن جلسه‌ی معاملاتی حمایت شده است.
  2. نقاط حد ضرر: یک حد ضرر در سمت دیگر شکست بر روی کندل مادر بگذارید. در صورت شکست صعودی، حد ضرر را دقیقا زیر کندل مادر قرار دهید. در صورت شکست نزولی، حد ضرر خود را دقیقا بالای کندل مادر قرار دهید.
  3. سطح حد سود (TP): حد سود خود را در فاصله‌ی دوبرابری نسبت به حد ضررتان قرار دهید؛ مثلا اگر حد ضررتان 20 پیپ است، تارگت را در فاصله‌ی 40 پیپی بگذارید.
  4. نسبت ریسک‌به‌ریوارد: بایستی حداقل یک نسبت ریسک‌به‌ریوارد 1:2 باشد. ما اکیدا توصیه می‌کنیم که تریدهایی با نسبت ریسک‌به‌ریوارد کمتر از 1:1 را تحت هیچ شرایط معاملاتی نگیرید. هرچه نسبت ریوارد بالقوه به ریسک بیشتر باشد بهتر است. با این حال، حتما برای تعیین سطوح حد سود و حد ضرر خود یک رویکرد بی‌طرفانه داشته باشید.

ترید کندل درونی با شاخص قدرت نسبی(RSI)

ترید کندل درونی با شاخص قدرت نسبی

شما می‌توانید از شاخص قدرت نسبی (آراس‌آی) بعنوان ابزاری برای کمک به تایید جهت یک بریک‌اوت بالقوه استفاده کنید. هر مقدار آراس‌آی که بزرگتر از 50 باشد، بیانگر وجود قدرت در پس آن روند قیمتی است. هر مقدار آراس‌آی کمتر از 50 نشانه‌ی ضعف است.

زمانی که یک کندل درونی تشکیل می‌شود، اسیلاتور آراس‌آی را چک کنید تا قدرت یا ضعف نهفته در بازار را بسنجید. در مثال EURUSD فوق، زمانی که الگوی کندل درونی ظاهر شده مقدار آراس‌آی روی 40 بوده، که نشانه‌ی یک روند قیمتی ضعیف است.

بنابراین، تریدرها می‌توانند انتظار یک شکست را داشته باشند و بر همان اساس ترید کنند.

  1. نقطه‌ی ورود: در زمان مشاهده‌ی مقدار آراس‌آی، در همان جهت مقدار آراس‌آی ترید بگیرید. اگر آراس‌آی بزرگتر 50 بود، یک پوزیشن لانگ دقیقا چند تیک بالاتر از سقف کندل مادر بگیرید. اگر آراس‌آی کوچکتر از 50 بود، یک پوزیشن شورت دقیقا چند تیک پایین‌تر از کف کندل مادر بگیرید.
  2. نقاط حد ضرر: یک حد ضرر در سمت دیگر کندل مادر بگذارید. برای پوزیشن‌های لانگ، حد ضرر را دقیقا زیر کف کندل مادر بگذارید. برای پوزیشن‌های شورت، حد ضرر را دقیقا بالای سقف کندل مادر بگذارید.
  3. سطح حد سود (TP): حد سود خود را در فاصله‌ی یک یا دوبرابری نسبت به حد ضررتان قرار دهید؛ مثلا اگر حد ضررتان 20 پیپ است، تارگت را در فاصله‌ی 20 (یا 40) پیپی بگذارید.
  4. نسبت ریسک‌به‌ریوارد: بایستی حداقل یک نسبت ریسک‌به‌ریوارد 1:1 باشد. ما اکیدا توصیه می‌کنیم که تریدهایی با نسبت ریسک‌به‌ریوارد کمتر از 1:1 را تحت هیچ شرایط معاملاتی نگیرید. هرچه نسبت ریوارد بالقوه به ریسک بیشتر باشد بهتر است. با این حال، حتما برای تعیین سطوح حد سود و حد ضرر خود یک رویکرد بی‌طرفانه داشته باشید.

ترید کندل درونی با میانگین متحرک‌ها

ترید کندل درونی با میانگین متحرک‌ها

میانگین متحرک یکی از صریح‌ترین ابزار برای تعیین جهت روند است. می‌توانیم آن را در کنار الگوی کندل درونی استفاده کنیم. اگر ستاپ کندل درونی در بالای میانگین متحرک رخ دهد، در آن صورت انتظار یک بریک‌اوت صعودی را خواهیم داشت، چرا که بازار در یک روند صعودی قرار داشته است.

اگر الگوی کندل درونی در زیر میانگین متحرک تشکیل شود، آنگاه انتظار یک بریک‌اوت نزولی را خواهیم داشت.

در مثال فوق، یک ستاپ کندل درونی جذاب در نمودار روزانه‌ی SP500 ظاهر می‌شود. از آنجایی که قیمت فعلی بالاتر از میانگین متحرک ساده‌ی 200-دوره‌ای قرار دارد، پس انتظار یک بریک‌اوت صعودی را داریم. قیمت طی یکی دو کندل بعدتر عملا سقف الگوی کندل درونی را شکسته است.

  1. نقطه‌ی ورود: در هنگام مشاهده‌ی الگوی کندل درونی، به موقعیت قرارگیری آن نسبت به میانگین متحرک توجه کنید. ترید خود را در جهت فیلتر میانگین متحرک بگیرید. اگر قیمت بزرگتر از میانگین متحرک بود، یک پوزیشن لانگ دقیقا چند تیک بالاتر از سقف کندل مادر بگیرید. اگر قیمت کوچکتر از میانگین متحرک بود، یک پوزیشن شورت دقیقا چند تیک پایین‌تر از کف کندل مادر بگیرید.
  2. نقاط حد ضرر: یک حد ضرر در سمت دیگر کندل مادر قرار دهید. برای پوزیشن‌های لانگ، حد ضرر را دقیقا زیر کف کندل مادر بگذارید. برای پوزیشن‌های شورت، حد ضرر را دقیقا بالای سقف کندل مادر بگذارید.
  3. سطح حد سود (TP): حد سود خود را در فاصله‌ی یک یا دوبرابری نسبت به حد ضررتان قرار دهید؛ مثلا اگر حد ضررتان 20 پیپ است، تارگت را در فاصله‌ی 20 (یا 40) پیپی بگذارید.
  4. نسبت ریسک‌به‌ریوارد: بایستی حداقل یک نسبت ریسک‌به‌ریوارد 1:1 باشد. ما اکیدا توصیه می‌کنیم که تریدهایی با نسبت ریسک‌به‌ریوارد کمتر از 1:1 را تحت هیچ شرایط معاملاتی نگیرید. هرچه نسبت ریوارد بالقوه به ریسک بیشتر باشد بهتر است. با این حال، حتما برای تعیین سطوح حد سود و حد ضرر خود یک رویکرد بی‌طرفانه داشته باشید.

ترید کندل درونی با MACD

ترید کندل درونی با MACD

MACD یک اندیکاتور منحصربه‌فرد است که قابلیت ترکیب با الگوی کندل درونی را دارد. MACD یک ابزار دنبال‌کننده‌ی روند است و زمانی که شما یک الگوی کانسالیدیشن مانند کندل درونی دارید، MACD می‌تواند نکاتی درباره‌ی جهت احتمالی بریک‌اوت ارائه دهد.

زمانی که متوجه ستاپ کندل درونی می‌شوید، موقعیت قرارگیری خط MACD نسبت به خط سیگنالش را مشخص کنید. در مثال فوق، خط MACD (آبی) در زیر خط سیگنال MACD (نارنجی) قرار دارد. این موجب ایجاد کندل‌های قرمز بر روی نمودار می‌شود و بیانگر این است که روند روزانه، نزولی تلقی می‌شود.

بنابراین، تریدرها انتظار یک شکست نزولی را در زیر الگوی کندل درونی دارند.

  1. نقطه‌ی ورود: در زمان مشاهده‌ی الگوی کندل درونی، به موقعیت قرارگیری خط MACD نسبت به خط سیگنال MACD توجه کنید. تریدهای خود را در جهت خط MACD نسبت به خط سیگنال، فیلتر کنید. اگر خط MACD بزرگتر از خط سیگنال MACD بود، یک پوزیشن لانگ دقیقا چند تیک بالاتر از سقف کندل مادر قرار دهید. اگر خط MACD کوچکتر از خط سیگنال MACD بود، یک پوزیشن شورت دقیقا چند تیک پایین‌تر از کف کندل مادر قرار دهید.
  2. نقاط حد ضرر: یک حد ضرر در سمت دیگر کندل مادر قرار دهید. برای پوزیشن‌های لانگ، حد ضرر را دقیقا زیر کف کندل مادر بگذارید. برای پوزیشن‌های شورت، حد ضرر را دقیقا بالای سقف کندل مادر بگذارید.
  3. سطح حد سود (TP): حد سود خود را در فاصله‌ی یک یا دوبرابری نسبت به حد ضررتان قرار دهید؛ مثلا اگر حد ضررتان 50 پیپ است، تارگت را در فاصله‌ی 50 (یا 100) پیپی بگذارید.
  4. نسبت ریسک‌به‌ریوارد: بایستی حداقل یک نسبت ریسک‌به‌ریوارد 1:1 باشد. ما اکیدا توصیه می‌کنیم که تریدهایی با نسبت ریسک‌به‌ریوارد کمتر از 1:1 را تحت هیچ شرایط معاملاتی نگیرید. هرچه نسبت ریوارد بالقوه به ریسک بیشتر باشد بهتر است. با این حال، حتما برای تعیین سطوح حد سود و حد ضرر خود یک رویکرد بی‌طرفانه داشته باشید.

معامله در فارکس با الگوی کندل درونی

کندل‌های درونی یکی از الگوهای متعدد شمعی ژاپنی هستند که تریدرها در بازار فارکس دنبال می‌کنند. بازار فارکس یکی از بزرگترین‌ها در جهان است و به همین دلیل، خریداران و فروشندگان بسیاری را به خود جذب می‌کند.

بنابراین، زمانی که کندل درونی تشکیل می‌شود، این الگو تلویحا بیان می‌کند که بازار در حال تثبیت (کانسالیدیشن) روند قبلی است. در نتیجه، تصور نمی‌رود که آن کانسالیدیشن طولانی باشد و تریدرها می‌توانند انتظار یک بریک‌اوت در جهت روند جدید را داشته باشند.

زمانی که تعداد بسیار زیادی خریدار و فروشنده دارید (مثل بازار فارکس)، سیگنال‌های صادرشده از الگوهای شمعی می‌توانند محکم باشند.

مزایای ترید ستاپ کندل درونی

در ادامه سه مزیت کلیدی استفاده از الگوهای کندل درونی ذکر شده است:

1. قابلیت استفاده‌ی انعطاف‌پذیر در مقایسه با سایر الگوهای شمعی

مزیت اول اینکه، برخلاف سایر الگوهای شمعی که موارد استفاده‌‌ی خاصی دارند و در شرایط بخصوصی از بازار کاربرد دارند، ستاپ کندل درونی موارد استفاده‌‌ی متنوع‌تری در معامله‌گری دارد. این ستاپ می‌تواند تعیین کند که یک روند ادامه خواهد یافت، به یک وضعیت بازار بدون-روند تغییر خواهد کرد، یا کلا برگشت روند خواهد داد. به‌علاوه، می‌تواند بسته به موقعیت نموداری و اندازه‌ی نسبی کندل‌هایش، تغییرات بخصوصی را در جو بازار تشخیص دهد. این تنوع کاربرد بطور خاص برای تریدرهای باتجربه‌ای سودمند است که قادرند بطور موثر از این الگو بهره ببرند و سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال را در سیستم معاملاتی خود ادغام کنند.

2. دارای پتانسیل تریدهای جذاب از نظر نسبت ریسک‌به‌ریوارد

دوم، کندل‌های درونی می‌توانند یک نسبت ریسک‌به‌ریوارد مشخص و جذاب ارائه دهند. دلیلش این است که خود کندل به‌تنهایی می‌تواند کل ستاپ معاملاتی را شکل دهد. بطور خاص، تریدرها می‌توانند صرفا بر اساس کندل مادر یا کندل درونی، اردهای ورود و خروج معقولی قرار دهند. از آنجایی که کندل‌های درونی ذاتا از نظر اندازه کوچکترند، نقاط ورود و حد ضرر نزدیک به یکدیگر را ممکن می‎سازند؛ مخصوصا زمانی که با قیمت تارگت‌تان مقایسه کنید.

3. راه‌های خروج واضح

سوم، کندل‌های درونی قادرند شرایط خروج مشخصی را برای اکثر تریدرها هم در تریدهای موفق و هم در تریدهای ناموفق فراهم کنند، که این ویژگی مجال کمی برای تردید باقی می‌گذارد، مخصوصا اگر شرایط خروج خود را ثبت کرده باشید. بعنوان مثال، هم تقاط ورود و هم نقاط حد ضرر می‌توانند بر اساس جهت محدوده‌ی کندل مادر یا کندل درونی باشند. این ویژگی در تضاد آشکار با سایر الگوهای شمعی است؛ که تعیین نقاط ورود و حد ضرر در آنها می‌تواند پیچیده‌تر باشد.

معایب ترید ستاپ کندل درونی

در ادامه سه ایراد بسیار مهم استفاده از الگوهای کندل درونی ذکر شده است:

1. مستعد برای نوسانات کاذب

اول اینکه، تریدرها ممکن است در هنگام ظهور ستاپ کندل درونی بر روی تایم‌فریم‌های انتخابی خود با سیگنال‌های غلط مواجه شوند. با اینکه احتمال وقوع نوسانات کاذب در تمام الگوهای شمعی وجود دارد، این نوسانات ممکن است در کندل‌های درونی شدیدتر بروز کنند. دلیلش این است که تریدرها اغلب برای بکارگیری این ستاپ بدون در نظر گرفتن شرایط بازار، جو حاکم، و ساختار کلی قیمت عجله دارند. ستاپ‌های معاملاتی کندل درونی حتی زمانی که با کندل سوم "تایید می‌شوند" نیز نبایستی بعنوان سیگنال‌های بدون-خطا در نظر گرفته شوند.

2. به‌تنهایی قابل اعتماد نیست، مخصوصا برای تازه‌کارها

ایراد دوم، تکیه‌ی صِرف به ستاپ‌های کندل درونی درست نیست، مخصوصا برای تازه‌کارها. دلیلش این است که شرایط بازار بدون دخیل کردن حجم و ساختار بازاری که ستاپ در آن ظاهر می‌شود، کامل نیست. به یاد داشته باشید که شرایط بازار، حیاتی است. هرچند، مفهومش این نیست که شما باید به چندین اندیکاتور تکنیکال متکی باشید، چرا که این کار می‌تواند مخرب باشد. در عوض، توصیه می‌کنیم به پرایس‌اکشن، ساختار بازار، و تحلیل حجم بعنوان اساس استراتژی معاملاتی خود مسلط شوید. پرش بین اندیکاتورهای تکنیکال مختلف می‌تواند به تصمیمات معاملاتی ضعیف‌تری منجر شود.

3. مشکلات مربوط به اندازه‌بندی پوزیشن‌ها

ایراد سوم؛ یک دوراهی جدی در تصمیم‌گیری در زمینه‌ی استفاده از ستاپ کندل درونی وجود دارد: انتخاب بین کندل مادر یا کندل درونی. اندازه‌بندی پوزیشن‌های شما بسته به ترجیحات معاملاتی‌تان می‌تواند تفاوت بسیار زیادی داشته باشد. کندل مادر اغلب بسیار بزرگتر از کندل درونی است، که به یک حد ضرر بزرگتر و ورودی‌های احتمالا دارای تاخیر منجر می‌شود. برعکس، استفاده از کندل درونی ممکن است به استاپ‌اوت‌های زودهنگام و ورود‌های بیش از حد زودهنگام منتج شود. بنابراین، حتما بایستی مشخص کنید که چه کندلی با رویکرد معاملاتی شما همخوانی دارد.

الگوی کندل درونی دوبل

الگوی کندل درونی دوبل

الگوی کندل درونی دوبل یکی از نسخه‌های کندل درونی سنتی است. ستاپ کندل درونی دوبل یک الگوی سه-کندلی متشکل از دو کندل درونی است. کندل اول، کندل مادر است. کندل دوم همزمان نقش یک کندل درونی را برای کندل اول بازی می‌کند، و هم بعنوان کندل مادر برای کندل سوم عمل می‌کند.

اساسا سقف و کف کندل سوم داخل محدوده‌ی سقف و کفِ کندل دوم جای گرفته است و همزمان محدوده‌ی کندل دوم در داخل بازه‌ی کندل اول جای شده است. قیمت مانند یک فنر تحت فشار که آماده‌ی جهش است، دائما فشرده و فشرده‌تر می‌شود.

الگوی کندل درونی در مقایسه با الگوی بازگشتی کلیدی بیرونی

الگوی کندل درونی در مقایسه با الگوی بازگشتی کلیدی بیرونی

هم کندل درونی و هم "بازگشتی کلیدی بیرونی" الگوهای دو-کندلی هستند که از یک کندل با بدنه‌ی کشیده و یک کندل کوتاه‌تر تشکیل می‌شوند. تفاوت اصلی بین آنها در توالی این کندل‌هاست. درواقع، این الگوها کاملا قرینه‌ی یکدیگرند؛ کندل درونی، کندل کشیده را اول دارد و کندل کوتاه در ادامه می‌آید، درحالیکه الگوی بازگشتی کلیدی بیرونی، کندل کوتاه را اول دارد و کندل بلند در پی آن می‌آید. هرچند، تفاوت چشمگیری از نظر معنایی دارند. تمایلات در کندل بیرونی اغلب توسط رنگ کندل دومش مشخص می‌شود، درحالیکه مبنای اهمیت کندل درونی، موقعیت نموداری آن است، نه رنگ کندل‌هایش.

مقایسه‌ی الگوی کندل درونی و الگوی NR4 (بازه‌ی کم‌عرض 4-روزه)

مقایسه‌ی الگوی کندل درونی و الگوی NR4 (بازه‌ی کم‌عرض 4-روزه)

الگوی کندل درونی از نظر تعداد کندل‌های دخیل با الگوی NR4 فرق دارد. برای افرادی که آشنایی ندارند، NR4 الگویی است که توسط تونی کاربل کشف شد و ویژگی‌های مشابهی با کندل درونی دارد.

هرچند، از نظر میزان اهمیت، بیشترین تشابه را نسبت به بسیاری از الگوهای شمعی دیگر دارند. علتش این است که هر دو بیانگر یک دوره‌ی بلاتکلیفی و عدم قطعیت در مورد جهت حرکت قیمت هستند. در حقیقت، یک کندل درونی درصورتی‌که دو کندل بلاتکلیف دیگر در پی داشته باشد، می‌تواند به یک الگوی NR4 تبدیل شود. درنهایت، شرط اصلی برای یک NR4 این است که کندل چهارم بایستی کم‌عرض‌ترین (کوچکترین) بازه را در بین چهار کندل آخر داشته باشد.

نکته: برخلاف الگوی کندل درونی که کندل دوم باید بطور کامل توسط محدوده‌ی کندل اول پوشانده شود، در الگوی NR4، کندل‌های سوم و چهارم می‌توانند بیرون از محدوده‌ی کندل اول حرکت کنند. علاوه بر این، زمانی که یک کندل درونی بر روی کندل چهارم الگوی NR4 تشکیل شود، اکنون الگوی روز درونی یا NR4 نامیده می‌شود. این الگو حتی قدرتمندتر تلقی می‌شود، چرا که دو سیگنال مهم کانسالیدیشن یعنی یک بازه‌ی کم‌عرض 4-روزه (NR4) و یک کندل درونی را ترکیب می‌کند.

مقایسه‌ی الگوی کندل درونی و الگوی NR7 (بازه‌ی کم‌عرض 7-روزه)

مقایسه‌ی الگوی کندل درونی و الگوی NR7 (بازه‌ی کم‌عرض 7-روزه)

NR7 مشابه NR4 است، با این تفاوت جدی که NR7 به کم‌عرض‌ترین (کوچکترین) بازه در بین هفت کندل متوالی اشاره می‌کند. الگوی NR4 درصورتی‌که کندل هفتم کوچکترین بازه را در بین هفت کندل آخر داشته باشد می‌تواند به یک NR7 تبدیل شود. ضمنا، NR7 به دلیل مدت کانسالیدیشن طولانی‌تر، تاثیرگذارتر تلقی می‌شود و در مقایسه با NR4 یا الگوی کندل درونی، اغلب به بریک‌اوت قدرتمندتری منجر می‌شود.

نکته: الگوی NR7 نیز همانند NR4 به کندل‌های متعاقب اجازه می‌دهد تا خارج از بازه‌ی کندل اول حرکت کنند، درحالیکه کندل دوم در الگوی کندل درونی بایستی بطور کامل توسط بازه‌ی کندل اول پوشانده شود. همچنین، زمانی که یک کندل درونی بر روی کندل هفتم الگوی NR7 تشکیل می‌شود، اکنون به الگوی روز درونی یا NR7 تبدیل می‌شود. این الگو حتی از الگوی روز درونی یا NR4 نیز تاثیرگذارتر است.

الگوی کندل درونی در مقایسه با الگوی دوجی

الگوی کندل درونی در مقایسه با الگوی دوجی

در مقایسه با کندل‌های درونی که الگوهای دو-کندلی هستند، کندل‌های دوجی و نسخه‌های مختلف آن (پایه‌بلند، سنجاقکی، و سنگ‌قبر) الگوهای تک-کندلی هستند. درکل، هم کندل‌های درونی و هم کندل‌های دوجی نشانه‌ی یک دوره‌ی بلاتکلیفی و عدم قطعیت در مورد جهت بازار هستند. بله، این شامل دوجی‌های سنجاقکی و سنگ‌قبر نیز می‌شود که اغلب بجای یک برگشت روند آشکار، بیانگر سد شدن حرکت قاطع‌تر قیمت هستند. درواقع، دوجی‌های سنجاقکی و سنگ‌قبر اغلب قبل از خود، یک تغییر از بازار رونددار به یک دوره‌ی ساید (بدون-روند) دارند.

الگوی کندل درونی در مقایسه با الگوی پین‌بار

الگوی کندل درونی در مقایسه با الگوی پین‌بار

در مقایسه با کندل‌های درونی، پین‌بارها الگوهای تک-کندلی هستند که همانند دوجی‌های سنجاقکی و سنگ‌قبر بیانگر ممانعت از پیشروی بیشتر قیمت در هر دو جهت هستند. اهمیت پین‌بارها بجای رنگ‌شان از ساختار آنها ناشی می‌شود. یک الگوی پین‌بار با یک بدنه‌ی واقعی کوتاه و یک سایه‌ی فوقانی بلند بیانگر ممانعت از صعود بیشتر قیمت است، درحالیکه یک پین‌بار با یک بدنه‌ی واقعی کوتاه و یک سایه‌ی تحتانی بلند نشانه‌ی ممانعت از فشار نزولی بیشتر است.

مقایسه‌ی الگوی کندل درونی با الگوی ماروبوزو

مقایسه‌ی الگوی کندل درونی با الگوی ماروبوزو

کندل‌های ماروبوزو برعکس کندل‌های درونی، الگوهایی تک-کندلی با بدنه‌ای کشیده و سایه‌هایی کوتاه یا فاقد سایه هستند، که بیانگر یک حرکت قاطع در جهت مشخص‌شده توسط رنگ آن کندل هستند. کندل‌های ماروبوزو اساسا نقطه‌ی مقابل کندل‌های درونی را نشان می‌دهند که بیانگر یک دوره‌ی بلاتکلیفی و عدم قطعیت در هنگام وقوع هستند.

مقایسه‌ی الگوی کندل درونی با الگوی فرفره

مقایسه‌ی الگوی کندل درونی با الگوی فرفره

برخلاف کندل‌های درونی، الگوهای فرفره الگوهایی تک‌کندلی و خنثی هستند که نشانه‌ی یک وضعیت تعادلی در بازار هستند. در چنین سناریویی، خریدارها و فروشنده‌ها بر سر کنترل قیمت مبارزه می‌کنند، که هریک از طرفین در مقاطع خاصی طی آن جلسه‌ی معاملاتی موفق هستند. هرچند، جلسه‌ی معاملاتی به نفع هیچ‌یک از طرفین به پایان نمی‌رسد، که این موجب یک وضعیت بلاتکلیف در مورد جهت بعدی قیمت می‌شود.

مقایسه‌ی الگوی کندل درونی با الگوی هارامی

مقایسه‌ی الگوی کندل درونی با الگوی هارامی

و آخرین و شاید پیچیده‌ترین مورد اینکه، کندل درونی و هارامی ویژگی‌های ظاهری یکسانی دارند (هر دو الگوهای دو-کندلی هستند که کندل دوم آنها بسیار کوچکتر است و و داخل بازه‌ی کندل اول جای می‌شود). با این توضیح، در اینجا سه نکته‌ی ریز داریم که باید در نظر داشته باشید:

  1. رنگ: در الگوی کندل درونی، رنگ مهم نیست، آنچه که واقعا اهمیت دارد موقعیت نموداری آن است. بنابراین، شما می‌توانید دو کندل هم‌رنگ داشته باشید. در سوی مقابل، الگوی هارامی نمی‌تواند دو کندل هم‌رنگ داشته باشد و درواقع دو نسخه‌ی متفاوت کاملا بر اساس رنگ دارد؛ هارامی صعودی که از یک کندل اول قرمز و یک کندل دوم سبز تشکیل می‌شود، و هارامی نزولی که از یک کندل اول سبز و یک کندل دوم سبز تشکیل می‌شود.
  2. شرایط بازار: کندل درونی یک الگوی خنثی است که می‌تواند در هر شرایطی از بازار (صعودی، نزولی، یا حتی ساید) رخ دهد. بنابراین بایستی یک کندل سوم داشته باشد که بعنوان یک کندل تاییدی عمل کند تا جهت احتمالی آتی را نشان دهد. در سوی مقابل، هارامی منحصرا یک الگوی بازگشتی است که بایستی در یک روند صعودی (هارامی نزولی) یا یک روند نزولی (هارامی صعودی) رخ دهد.
  3. حجم معاملات: از آنجایی که الگوی کندل درونی معمولا نشانه‌ی یک دوره‌ی بلاتکلیفی و عدم قطعیت است، حجم روی کندل دوم باید ترجیحا کمتر از میانگین باشد. از سوی دیگر، از آنجایی که هارامی یک الگوی بازگشتی است، حجم معاملات باید ترجیحا قابل‌توجه باشد (بالاتر از میانگین). این حجم قابل‌توجه در هارامی، این واقعیت را تقویت می‌کند که علیرغم فشار خرید یا فروش در جهت روند، طرف مقابل مانع حرکت قاطع‌تر قیمت می‌شود، که درنهایت کندل را وادار می‌کند در سمت مقابل کلوز کند و آغازگر یک حرکت مخالف احتمالی باشد (برگشت روند).

سوالات متداول

در ادامه برخی از پرتکرارترین سوالات درباره‌ی الگوی شمعی کندل درونی آورده شده است:

استراتژی کندل درونی سه‌تایی چیست؟

استراتژی کندل درونی سه‌تایی یک نسخه‌ی سه-کندلی از کندل درونی سنتی (با دو کندل) است و بعنوان یک الگوی ادامه‌دهنده‌ی مطمئن‌تر شناخته می‌شود. این الگو بجای دو کندل از سه کندل تشکیل شده است. کندل اول، یک کندل روند و کندل مادر است. کندل دوم، یک الگوی کندل درونی می‌سازد. نکته‌ی اصلی کندل درونی سه‌تایی، کندل سوم است. اگر این کندل با رنگ مشابه کندل روند مادر کلوز کند، در آن صورت نشانه‌ی یک بریک‌اوت زودهنگام و ادامه‌ی روند اصلی است. استراتژی کندل درونی سه‌تایی در سال 2011 توسط جونان پراثاپ کشف شد.

الگوی کندل درونی، صعودی است یا نزولی؟

بستگی دارد. ماهیت صعودی یا نزولی کندل درونی تماما به موقعیتش روی نمودار بستگی دارد، نه به رنگ آن. کندل درونی زمانی صعودی محسوب می‌شود که بصورت یک الگوی ادامه‌دهنده طی یک روند صعودی عمل کند و متعاقبش یک کندل سوم با یک کف بالاتر و سقف بالاتر بیاید، یا بعنوان یک الگوی بازگشتی طی یک روند نزولی عمل کند. برعکس، یک کندل درونی زمانی نزولی محسوب می‌شود که بصورت یک الگوی بازگشتی طی یک روند صعودی یا بصورت یک الگوی ادامه‌دهنده طی یک روند نزولی عمل کند و سپس یک کندل سوم با یک سقف پایین‌تر و یک کف پایین‌تر تشکیل شود.

دلیل اهمیت الگوی کندل درونی در معامله‌گری چیست؟

الگوی کندل درونی به این دلیل در تحلیل تکنیکال و معامله‌گری در بازارهای مالی (مانند فارکس، سهام، و غیره) مهم است که می‌تواند بسته به موقعیت نموداری و کندل سوم متعاقب خود، بعنوان یک الگوی شمعی ادامه‌دهنده یا بازگشتی عمل کند.

الگوی کندل درونی چقدر در معامله‌گری قابل اعتماد است؟

اعتمادپذیری استراتژی کندل درونی به‌شدت به شرایط بازار و استفاده‌ی موثر از ابزارهای تکمیلی تحلیل تکنیکال بستگی دارد. بطور کلی، این الگو معمولا در بازارهای رِنج با سطوح حمایت و مقاومت مشخص و حجم معاملات مناسب، یا در بازارهای رونددار با حجم چشمگیر، قابل‌اعتمادتر است. هرچند، ادغام حجم معاملات اطمینان‌پذیری آن بعنوان یک الگوی شمعی را به‌طرز چشمگیری افزایش می‌دهد.

بهترین تایم‌فریم برای استفاده از الگوی کندل درونی کدام است؟

بستگی دارد. هیچ تایم‌فریم ایده‌آل واحدی برای استفاده از الگوی کندل درونی وجود ندارد و به‌شدت به رویکرد معاملاتی شما بستگی دارد. هرچند، قاعده‌ی کلی این است که هرچه تایم‌فریم بلندتر باشد، این الگوی شمعی مطمئن‌تر می‌شود. برای تریدرها نمودار روزانه مناسب‌تر است، درحالیکه دیگران شاید تایم‌فریم‌های کوتاه‌تر (برای اسکالپرها یا تریدرهای روزانه) یا تایم‌فریم‌های بلندتری (برای نوسان‌گیرها) انتخاب کنند.


نظرات کاربران

برای ارسال نظر وارد شوید

جهت ارسال نظر و امتیاز، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

ورود یا ثبت‌نام در فینکسفا
مرتب‌سازی نظرات بر اساس:
هیچ دیدگاهی وجود ندارد

هنوز نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

تصویر تبلیغاتی